شعر از: راینر ماریا ریلکه
به فارسیِ نفیسه نوابپور
----------------------------------------
دختر، گیج و پر التهاب
در ساحل هستیاش
تکیه داده به پنجره
ساعتها را هوسآلود میگذراند.
مثل سگهای تیزپا
وقتی با پاهای خمیده میخوابند
غریزهشان به رویا مشغول
با دستهای کشیده
زیباییها را ردیف میکنند.
هم این و هم آن میآسایند.
نه بازوها، نه پستانها، نه شانهها
نه حتی خودش نمیگوید: کافیست!